به یاد هوشنگ ابتهاج
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
ارغوان به یاد داشتی که چگونه سایه
سایه بود و سایه ماند:
آخرین صدا از ابتهاج، تنها صداست که میماند، مثل یک عاشق: لینک
به روز رسانی 25 تیر 1400
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
حافظ
یادگار
هرگز از مرگ نترسیدم من
مگر امروز که لرزید دلم
داشتم با کیوان
درد دل می کردم
یادم آمد ناگاه
آخرین مانده از آن جمع پراکنده منم
چه کسی خواب تو را خواهد دید
چه کسی از تو سخن خواهد گفت
آه، پوری هم رفت
گفت پوری با ماست
سایه جان ما هستیم
ما صدای سخن عشقیم
یادگار دل ما مژده آزادی انسان است.
کلن، خرداد ۱۴۰۰
-------------------
آخرین دیدار از خانه
(بیست و چندسال پیش)
یک نفر گفت کجا؟
ابر اندوهی در من پیچید
آه در خانه ی خود بیگانه م!
نتوانستم
که بگویم دلم اینجا مانده ست
من پی گمشده ام آمده ام
ارغوانم را می خواهم
رفته بودم
پول برق و تلفون را بدهم
گفتم آقای فلان
گفت از پله برو بالا
دست چپ
در سوم
زیر لب گفتم
این اتاق پسرم کاوه ست
آن سوی پنجره ، وای
ارغوان داشت نگاهم می کرد.
تهران شهریور 1396
به خواندن بیا کجای راه