۱۳۸۹/۱۲/۱۸ - - زهی نوشت -
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست. فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ، طلا و غذا نیست .
فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفته ی یك كتابفروشی می نشیند . فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند.
فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود .
فقر ، همه جا سر میكشد. فقر ، شب را " بی غذا " سر كردن نیست . فقر ، روز را " بی اندیشه" سر كردن است .
(معلم شهید،دکتر علی شریعتی)