۱۳۹۶/۰۹/۱۲ - - زهی نوشت -
ریزعلی خواجوی نبود، اَزبرعلی حاجوی بود و برخلاف آنچه در نقاشیِ معروف دیدیم ، برهنه نبود و همیشه بابت اینها گلایه میکرد. به گفتهی خودش، پس از توقف قطار، مردمِ بیاطلاع و ناراضی از قطار پیاده شدند و او را کتک زدند. اینها مرحلههای زندگی یک قهرمان در ایران است: اول کتک بخوری از مردم، بعد باورت کنند و قهرمان شوی، بعد سالها تحریفت کنند و بعد فراموشت کنند تا بمیری و دوباره قهرمان شوی.