۱۳۹۰/۱۱/۱۹ - - زهی نوشت -
زنده یاد علی شریعتی:
«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای
من مظهرتمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛
اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشیدو سوم - که از
همه تهوع آور بود-اینکه در آن سن و سال، زن داشت.
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه
زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
و تازه فهمیدم که :
خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد
دیگران ابراز انزجار می کند که
در خودش وجود دارد