زهی

«من مرد توام - لئونارد کوهن»

اگه یه عاشق می‌خوای؛ هرکاری که بخوای برات می‌کنم
و اگه یه جلوه‌ی دیگه‌ از عشق رو می‌خوای؛ بخاطرت نقاب می‌زنم
اگه یه هم‌پامی‌خوای؛ دستمو بگیر
یا اگه می‌خوای با خشم نقش زمینم کنی؛ اینجا وایستادم
من مرد توام

اگه یه مشت‌زن می‌خوای؛ به عشق تو می‌رم توو رینگ
و اگه یه دکتر می‌خوای‌؛ بند به بند بدنت رو ورانداز می‌کنم
و اگه یه راننده می‌خوای؛ سوار شو
و اگه می‌خوای منو ببری حال کنیم؛ می‌دونی‌ که می‌تونی
من مرد توام

آخ که ماه چقد درخشانه
و زنجیر چقد تنگ
جونورا نمی‌خوان بخوابن
فرار می‌کنم از میان قول‌هایی که به تو دادم
عهدهایی که بستم و شکستم

آخ که یه مرد هیچ‌وقت نمی‌تونه یه زن رو برگردونه
با التماس و زانو زدن
یا اگه برات چرب زبانی می‌کردم عزیزم
و اگه به پات می‌افتادم
و مث یه سگ حشری
برا زیباییت زوزه می‌کشیدم
و به سینه‌ات چنگ می‌زدم
و لباستو پاره می‌کردم
می‌گفتم تو رو خدا، التماست می‌کنم
من مرد توام

و اگه می‌خوای برای یه لحظه توی جاده بخوابی؛ من برای تو می‌رانم
و اگه می‌خوای جاده رو تنهایی بری؛ بخاطر تو غیب می‌شم
اگه برای بچه‌ات پدر می‌خوای
یا اگه فقط می‌خوای برای یه لحظه
باهام روی شن‌ها قدم بزنی
من مرد توام...

برگردان قاسم مظاهری