۱۳۹۶/۱۰/۲۹ - - زهی نوشت -
پس هر کی سر میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
من کارم غمگینه چون که بارم سنگینه
ذهنم جوونه ولی مخ پیره
چشمم از دید زدن زن لخت سیره
وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره
به دفتری که ورق هاش داره به چخ میره
تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم