۱۴۰۱/۰۵/۰۵ - - زهی نوشت -
مثل امروز خسته و در به درم
مثل امروز نشسته و سر به سرم
مثل امروز پی هیچ بر پشت باد
اسیر و رها
از انتظار لبریزم
آن روز که میآیی نه مجنون هستم نه بیزار
اون روز که تو بیای
من مثل امروز خسته و در به درم
تو بی قراری میکنی
من بیقرارت نیستم
آخر زمستون رفتی
وسط تابستون بازگشتی
اما من دیگر منتظرت نیستم
من مثل امروز خسته و در به درم