۱۴۰۳/۰۸/۰۷ - - زهی نوشت -
به قولی
من داشتم میسوختم
که تو آمدی
و مرا بابت بوی خاکستر
مقصر دانستی
توی گرداب داشتم غرق میشدم که تو اومدی، من فکر کردم میخوای نجاتم بدی، اما تو ناخواسته منو از گرداب نجات دادی و به خاکستر سپردی.
اما من برمیگشتم اگر کمی صبر میکردی، حتی اگر غرق میشدم، حتی اگر خاکستر میشدم.