۱۳۹۶/۰۷/۰۸ - - زهی نوشت -
در و جودم مثل نبض می زد، می کوبید، چیزی جادویی، آن جادوی ابدی که تمام زشتی ها، بدی ها و کژی های دنیا را از یادم می برد،خالص می شدم، شیشه می شدم و تن خود را در تن او می دیدم و او را از خود عبور می دادم.
سال بلوا. عباس معروفی. نشر ققنوس